نگاشته شده توسط: golmaryam | سپتامبر 28, 2009

لوبیا پلو***

امروز بعد عمری دست داد که من بمونم خونه. محض دل خودم. محض اینکه واسه خودم لوبیا پلو بپزم با گوشت های ریز شده قد نخود و لوبیا سبز سرخ شده فریزری و پیاز سرخ شده صد سال مونده. عین خیالمم نباشه. پاشم بچه و شوهرو راهی کنم و بیافتم به جون خونه. آشغال هارو جمع کنم و یک جاروی نصفه نیمه به هر کجایی که عشقم کشید،  بکشم و رخت هارو رو بند رخت پهن کنم و روبالشی های چرکو بریزم تو لباسشویی که با پتوی جیشی سام بشوره. یه مشت نمک بپاشم تو کیسه برنج که بغل یخچال گرمش شده و جوجی موجی برداشته اش. بعد این جوجی های کوچولوی سیاه بیان بالا و من نگاشون کنم. بعدِ هزار سال که دقیقا یادم نیست آخرین بارش کی بوده برنج آبکش کنم. چه، من عادتمه برای بیست نفر هم که بخوام برنج بپزم کته درست کنم تو قابلمه دوازده نفره یا تو پلوپز. ته دیگ نون بذارم و کلی روغن بریزم تو پلو و دستی به سر و روی یخچال بکشم و ببینم که خیار هم نداریم، پس بی خیال سالاد شیرازی. یه دونه پیاز کوچولو برای خودم پوست بگیرم و بشینم ته دیگ و پلو و پیاز بخورم. حالا اصلا چی شد که لوبیا پلو؟ دیشب نشسته بودم فیلم کشدار بامزه ریکیو (همون فیلم ژاپنیه که شبکه چهار میداد) رو تنهایی میدیدم. علی رفته بود سامو بخوابونه و خوابش برده بود. فیلمه کلا راجع به مراسم چای و تاثیرش تو زندگی و سیاست و همه چی ژاپنی های قرن شانزده بود. یک آقایی هم به اسم ریکیو بود در حد خدای مراسم چای. آخرش هم مجبورش کردن خودشو به شیوه سامورائی ها بکشه. اصلا مراسم چای رو فقط سامورائی ها اجرا می کردن اون زمان. و زن ها هم به صورت تفننی و بچه بازی برای خودشون مراسم چای می گرفتن. خلاصه وسط های رو به آخر فیلم بود. من یک هو یادم افتاد که امروز یک شنبه بوده (یعنی دیشب) بس که فیلم بینش به تو وقت میداد فکر خودتو داشته باشی و اصلا لازم نبود همه هوش و حواستو بدی بهش. پیش خودم فکر کردم که الان شب یکشنبه است و تو کانادا روز یکشنبه است و من می تونم به فاطمه زنگ بزنم. یا به مریم. بعد فکرم رفت به اینکه آخرین بار کی سه تایی با هم بودیم؟ یاد دو سال پیش افتادم که ناهار دعوتتون کردم خونمون.  لوبیا پلو و سوپ پختم. مریم هنوز پرگل رو دنیا نیاورده بود. پریا بود و محمد رضا و بعدا سام که ازمهد آوردمش. چقدر منو نصیحت می کردید که همانا شما تنها کسایی بودید که من ازتون حرف شنوی داشتم. بهم می گفتید که تند نرم.تند نرم. تند نرم. بعد من تند نرفتم و تبدیل به انسان یواشی شدم که  افسارش کمی شل شده بود، ولی نه زیاد. خوب من دیشب یاد همه اینها افتادم و چند قطره اشک ریختم حتی و تصمیم گرفتم که امروز سر کار نرم و به جاش بشینم و لوبیا پلو بپزم و تنهایی بخورم. وبلاگ بنویسم و  رخت چرک هارو بدم به لباسشویی که بشوره، با پودر صابون.

*** الا ای دوست عزیزی که اینجارو می خونی و حامله ای و دلت لوبیا پلو خواست، خوب پاشو بپز. حامله ام و ویار دارم که نشد دلیل. امروزِ روز در هر وبلاگی رو که باز کنی ، صاحبش حامله است ، یا تو فکره که حامله بشه یا بچه شو همین پریروز زاییده. یعنی می خوام بگم که دیگه دمده شده این حرفا. بیا، نمونه اش خودم.


پاسخ

  1. خوب خدارا شكر كه من قبلا خبر دار شده بودم وگرنه خيلي ميرفت رو اعصابم اين پست بي معرفتي و اين حرفهات ميدوني كه چون من تو را ديدم كلي ازت توقع دارم و اين حرفها

    بعد بگم كه منم هميشه كته درست ميكنم و متاسفانه برنجهاي منم ايز همينا كه ميگي زده بود بعد پهنش كردم رو تراس يك روز جلوي آفتاب و بعد بهش نمك زدم اما برنجها فاتحه شون خونده شده آلردي

  2. خوب منم بگم منم دستم فقط به كته درست كردن ميره و بس. ولي خداييش خيلي خوب ميشه ها. حالا يه آماري بگير ببين چند نفر از كامنت گذاران كته درست ميكنن.
    در ضمن نوش جان

  3. یه چیزی به حامله ها گفتی، خنده ام گرفت! نشد که مثل همیشه بی صدا رد شم. من هم دیروز بعد از عمری یک لوبیاپلو درست کردم و همین الان هم تموم شده بود. خلاصه که خدا بهم رحم کرد.

  4. گلمریم جان یعنی شما هم بله؟ 🙂
    اگر بله که حسابی تبریک میگم.
    این روزهای توی خونه موندن خیلی خیلی می چسبه. من هم که حامله نبودم هوس لوبیاپلو کردم. و ایضا هوس یک روز تعطیلی وسط هفته.

  5. دین نداری لا اقل آزاده باش هوووووووی

  6. نکنه حامله ای؟ اگه آره به ما هم بگو
    ————————-
    من دیگه به چه زبونی باید بگم آخه؟ نگارنده خود را کتک می زند.

  7. میگم به عنوان تست حاملگی هم جواب میده این پستت. از یه درصدی که بیشتر هوس کنیم و آب لب و لوچمون راه بیفته و حالمون خراب شه، لابد حامله‌ایم خوب.

  8. حالا یکی با خوندنش لوبیا پلو دلش نخواست بچه دلش خواست چی اونوقت؟:)
    ——————–
    می تونه بره یه لوبیا بکاره یا به آغوش همسرش پناه ببره بلکم جواب داد.

  9. نوش جان. حالا همه لوبيل پلو رو خودت خوردي؟ يعني به سام هم ندادي؟

  10. من هم مثل روشنك لوبياپلو دلم نخواست چون تازه خوردم همين امروز نهار اداره بود ولي بچه دلم خواست
    دارم مي رم همون كاري كه گفتي بكنم لوبيا بكارم يك لوبياي سحرآميز…
    —————-
    بکار دیگه. به سلامتی ایشالا

  11. تبريك مي گم به سام براي اومدن يه خواهر ويا بردار ديگه و تبريك مي گم به تو براي شجاعتت گلمريم جان
    —————–
    ابشالا قسمت شوما آبجی

  12. آخ‌خ‌خ دلم می خواد یه دختر خفن دنیا بیاری حال این سام رو بگیره ها! که هی نگه این مال پسراس، این کار پسراس، پسرا فیلان :دی
    —————-
    والا به خدا این پسرا ایششش

  13. من در عمرم آبکش نکردم حتی باقالا پلو حتی برای 20 نفر یکشنبه ها هم داغ دلم تازه می شه ولی تازگی ها دیگه زنگ هم نمی زنم اونر آب از دل و دماغش افتادم راستی حامله هم هستم:) پسرم هم همسن و سال سام حالا تو هم مثل من تیم فوتبالت کامل می شه یا دختر دار می شی؟

  14. تبریک می گم.آفرین به این شجاعت
    فقط یه سوال.بچه که عمر و نفسه چند تا بسه؟
    ——————–
    هر چی دلت می کشه. واسه هر کسی یه چیزی جواب میده خوب.

  15. فقط میخوام لال از دنیا نرم
    —————————-
    خوب؟

  16. من که میدونستم که نی نی تو راه داری. از همون جایی که نوشته بودی حوصله نداری و حالت تهوع و اینا برای همینم بهت گفتم جیگر نخور. خلاصه مبارک باشه.

  17. are golmaryam. rast migan?
    ————————-
    :))

  18. واقعا اين بالايي ها راست ميگن؟
    آره؟
    آره؟
    نه واقعا؟
    ———————
    الان من باید به شما چی بگم پرین جان؟

  19. elahi. del be del rah dare ha. man alan vasat ye alame kar goftam beram be weblog doost joon sar bezanam. yade khoshbakhtihaye sadamoon be khier. delam to ro khast tame plohato harfat zire zaboooname.

  20. نمي دونم هرچي دوست داري بگو 😦

  21. آخيييييييييييييييييي لامپي دلش لوبيا پلو خواست اونور دنيا حيوونكيييييييييييييييي

  22. من به عنوان یک مرد حاضرم تمام شما خامنها را در پختن لوبیا پلو شکست دهم راستی من هم دلم لوبیا پلو خواست یرم یرای خودم درست کنم این آخر شبی…

  23. yek daste gol bara golemaryam khanom
    hamishe mataleb shomaro mikhonam va kheili khosham miyad mano yad gadiimhaye khodam mindazid…

  24. D:
    خوب خبر باداري بقيه بيشتر از بارداري خود آدم حال ميده نخصوصا اگه دومي باشه!
    به قول دكترم ايشاللا ختم به خير باشه!

  25. معلومه شوهر بددلی داری…خیلی هم بددل

  26. salam . bavar konin ma hamele nistim vali khob daste kam az hamele ha nadarim vase ghaza khordan dar hame zaman amadeim ounham ghazaye irani az oun ghadimihash

  27. تبریک! مام تو فکرشیم! البته برا بار اول:)

  28. وای مبارکا باشه. چه عالی. بچه دوم حسابی شیرینی داره حالا انشالله میبینی. نوش جونت هر چی میخوری 🙂

  29. مباركه. خيلي مواظب خودت و پسر كوچولوت باش. منهم دلم بشتر بچه دوم خواست تا لوبيا پلو…..


برای خاله زهره پاسخی بگذارید لغو پاسخ

دسته‌بندی